حسابداری مدیریت بودجه

حسابداری مدیریت بودجه

یونس ولی زاده کارشناس ارشد مدیریت دولتی (مالی)
حسابداری مدیریت بودجه

حسابداری مدیریت بودجه

یونس ولی زاده کارشناس ارشد مدیریت دولتی (مالی)

مدیریت دارائی های جاری

افزایش بازدهی سرمایه گذاری های انجام شده در شرکت ها و سازمان ها و تلاش برای بالا بردن فرآوری سرمایه های ملی از مهمترین اهداف اقتصادی- مدیریتی کشوردر سطح خرد و کلان محسوب می شود. هدف تجزیه و تحلیل صورت های مالی و به طور کلی مدیریت مالی نیز چیزی جز این نیست. در حقیقت، تلاش مدیران و برنامه ریزان شرکت ها و موسسات اقتصادی بر این است که با مطالعه اطلاعات و آمار و ارقام موجود در صورت های مالی (که اصولا" با صرف انرژی و هزینه های فروان به دست می آیند)،شمایی از عملکرد شرکت به دست آورند و بتوانند با بررسی وضعیت حاضر و در نظرگرفتن اهداف استراتژیک و بلند مدت سازمان، برای افزایش فرآوری،حداکثر کردن ثروت سهامداران و سود شرکت، از نقاط قوت و ضعف خویش آگاهی یافته و با اتخاذ راهبردهای شایسته، موجبات بهینه سازی فعالیت ها وساختار منابع موجود و به دنبال آن بهره جویی قابل قبول از سرمایه گذاری های انجام شده را فراهم آورند.

بر این اساس، تجزیه و تحلیل کارآمد صورت های مالی می تواند زمینه لازم را برای شناسایی مشکلات پیش روی شرکتها ایجاد کند و راهگشای بسیاری ازتصمیم گیری ها  و آینده نگری ها باشد.

از آنجایی که نسبت های مالی در بسیاری از تجزیه و تحلیل های صورتهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند، توضیحی کوتاه و فشرده درباره نسبت های مالی امری ضروری به نظر می رسد.

نسبت های نقدینگی :

 

این دسته از نسبت ها، توانایی و قدرت شرکت را در بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت اندازه گیری می کند. اساس کاربرد این نسبت ها بر این فرض استوار است که دارایی های جاری منبع اصلی شرکت برای بازپرداخت بدهیهای جاریست  و مدیران شرکتها می توانند با استفاده از این گروه نسبت ها، قدرت بنگاه خود را در بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت مورد سنجش قراردهند. علاوه بر مدیران و سهامداران شرکت، اطلاع از این گروه نسبت ها، برای بستانکاران تجاری و وام دهندگان کوتاه مدت نیز مفید خواهد بود، چرا که اینان برای وام دهی، بیش از هرچیز وضعیت نقدینگی شرکت را مورد توجه قرار می دهند. متداول ترین نسبت های نقدینگی ، نسبت جاری و نسبت آنی (سریع)  است.

 

نسبت جاری

 

برای محاسبه این نسبت، دارایی های جاری را بر بدهی های جاری تقسیم می کنند. در استفاده از این نسبت، فرض می شود که دارایی های جاری، تنها پشتوانه شرکت برای بازپرداخت بدهیهای کوتاه مدت است. نسبت جاری، متداول ترین وسیله برای اندازه گیری قدرت بازپرداخت بدهی های جاری محسوب می شود، زیرا بدین وسیله می توان نشان داد; دارایی هایی که درطول دوره مالی به پول نقد تبدیل می شوند چند برابر بدهی هایی خواهد بود که سررسید آنها در آن دوره فرا خواهد رسید. بدیهی است هر اندازه نسبت جاری شرکت بزرگتر باشد،وضعیت نقدینگی شرکت بهتر و براین اساس، بازپرداخت بدهی های جاری با مشکلات کمتری روبرو خواهد بود.

به طور معمول، برخی از متخصصان و کارشناسان مالی بر این باورند که مقدار این نسبت باید در حد 2 یا بیشتر باشد و یا به عبارت دیگر، برای این که شرکت در بازپرداخت بدهی های جاری خودبا مشکل مواجه نشود، باید به طور معمول دارایی های جاری دست کم دو برابر بدهی های جاری باشد. به هرحال، میزان مطلوب این نسبت بستگی به وضعیت اقتصادی و استانداردهای صنعت خواهد داشت .

دارائیهای جاری

= نسبت جاری

بدهی های جاری

 

 

 

 

نسبت آنی یا سریع

 

نسبت آنی، تقریبا" اهدافی مشابه اهداف نسبت جاری را دنبال می کند، ولی در محاسبه آن دارایی های جاری غیر سریع حذف می شود، به عبارت دیگر، در محاسبه آن اقلامی از دارایی های جاری برای پوشش بدهی های جاری در نظرگرفته می شوند که نسبت به سایرین، قابلیت بیشتری برای نقدشدن دارند و یا دست کم برای نقد شدن نیازمند صرف زمان کمتری هستند. لازم به توضیح است که دارایی های جاری غیر سریع، دارایی هایی هستند که نقد شدن آن ها نیازمند زمان است که موجودی کالا، سفارشات و پیش پرداخت ها از این جمله اند.این نسبت، در تعیین وضعیت نقدینگی شرکت در مقایسه با نسبت جاری، دارای دید دقیق تر و محافظه کارانه تری است، زیرا فرض می شود که در یک لحظه از زمان، شرکتمجبور باشد به تعهدات کوتاه مدت خود عمل کند. برخی از تحلیل گران بر این باورند که نسبت آنی باید برابر یک باشد. اما میزان مطلوب این نسبت نیز همچون نسبت جاری بستگی بهوضعیت اقتصادی و استانداردهای صنعت خواهد داشت. با این حال، چنین به نظر می رسد که اگر شرکت بخواهد از قدرت نقدینگی برای بازپرداخت بدهی های جاری خود برخوردار باشد، بایددارایی های سریع حداقل به میزان بدهی های جاری باشد.

دارائیهای جاری غیر سریع – دارائیهای جاری

= نسبت آنی

بدهی های جاری

 

 

داراییهای جاری خود به زیر گروههایی تقسیم می شود که در اینجا به شرح مختصری از هر یک از آنها بسنده می کنیم :

موجودی نقدی: عبارتست از وجوه نقدی که در محل موسسه در یک صندوق برای پرداختهای جاری نگهداری می شود . معمولا موسسات اعم از بازرگانی و غیر بازرگانی مبالغ عمده وجوه نقد را در بانک نگهداری می کنند که تحت همین عنوان ( بانک ) در حسابها منعکس می گردد و جزء نقدترین داراییهای جاری موسسه به حساب می آید .

حسابهای دریافتنی: در حسابداری به میزان مطالبات موسسه از افراد و موسساتی اطلاق می شود که به موسسه بدهکار هستند ولی برای بدهی خود اسناد تجارتی مانند برات و یا سفته ارائه نکرده اند . از آنجائیکه در بعضی موارد ممکن است دریافت وجوه مربوط به این حسابها مشکوک باشد و یا به طور کلی این وجوه سوخت شوند ، ذخیره ای به نام ذخیره مطالبات مشکوک الوصول ( ویا ذخیره مطالبات لا وصول ) برای این حسابها در نظر گرفته می شود .

اسناد دریافتنی : اسنادی مانند سفته و برات که بر اساس آن شخصی تعهد می نماید ، مبلغ مشخصی را در آینده معینی بپردازد را اسناد دریافتنی می گویند . در اینجا نیز ذخیره ای برای از بین رفتن قسمتی و یا سوخت شدن کلی وجوه در نظر گرفته می شود که روشهای تخمین این ذخیره برای موسسات مختلف متفاوت می باشد .

موجودیها : این دسته از داراییها شامل موجودی کالا ، ملزومات و به طور کلی اقلام مشهودی است که در جریان عملیات موسسه ( فروش کالا ، ارائه خدمات ، تولید کالا ) در دوره جاری به مصرف می رسند .مثلا منظور از ملزومات در موجودیها آن دسته از لوازم و وسایلی است که به طور روزانه مقداری و یا تعدادی از آنها مصرف شوند مانند لوازم التحریر .

پیش پرداختهای هزینه : از این نوع داراییها می توان به پیش پرداخت بیمه ، پیش پرداخت اجاره و غیره اشاره کرد که عبارتند از مبالغی که موسسه می پردازد ، اما منافع حاصل از این پرداخت ها در آینده حاصل می گردد .

اموال وحقوق مالی متعلق به هر موسسه را که قابل تقویم به پول و دارای منافع آتی است ، را دارایی می گویند . در این تعریف منظور از اموال انواع دارایی مشهود و قابل لمس و رویت مانند :موجودی نقدی ، ملزومات ، اثاثه ، ساختمان و... و منظور از حقوق مالی اقسام دیگر دارایی مانند : مطالبات از اشخاص حقیقی و حقوقی ( حسابهای دریافتنی ، اسناد دریافتنی ) ، حق اختراع ، سرقفلی و نظایر آن می باشد.

داراییها خود به پنج گروه اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از :

داراییهای جاری : این داراییها اقلامی هستند که انتظار می رود در طی یک سال یا یک دوره عملیاتی از تاریخ تنظیم ترازنامه ( هر کدام که طولانی تر است ) به وجه نقد تبدیل ، یا مصرف و یا فروخته شوند . معمولا داراییهای جاری بر حسب سرعت تبدیل شدن به وجه نقد و یا مصرف در ترازنامه منعکس می گردند .

سرمایه گذاریهای بلند مدت : این سرمایه گذاریها ، مانند خرید اوراق قرضه و یا سهام موسسات دیگر ، از نوع داراییهایی می باشند که مدیران موسسه انتظار ندارند در طی یک دوره مالی به وجه نقد تبدیل گردند .

داراییهای ثابت :این داراییها ، اقلامی مشهود با عمری طولانی می باشند که در جریان عملیات موسسه مورد استفاده قرار می گیرند . داراییهای این گروه به مرور زمان و پس از استفاده مکرر فرسوده می گردد به همین دلیل برای هر یک از داراییهای ثابت استهلاک منظور می شود.

داراییهای نامشهود : این گروه از داراییها نشاندهنده حقوق قانونی و یا ارتباط خاصی است که وجود فیزیکی نداشته ، منافعی را برای صاحب آن در آینده به دنبال دارد . از جمله داراییهای نامشهود می توان به حق اختراع ، حق امتیاز تولید ، فرانشیز و سرقفلی اشاره کرد.

سایر داراییها : هر گاه موسسه ای دارایی داشته باشد که نتواند آن را در یکی از گروههای فوق طبقه بندی نماید از عنوان سایر داراییها استفاده می کند .

استاندارد حسابداری‌ شماره‌ 14 نحوه‌ ارائه‌ داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌مقدمه‌

1 . از جمله‌ اطلاعات‌ مفیدی‌ که‌ می‌تواند در تحلیل‌ وضعیت‌ مالی‌ واحدتجاری‌ برای‌ استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ مفید واقع‌ شود، ارائـه‌ جداگانه‌ داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌ در ترازنامه‌ است‌. معمولاً به‌ مـازاد داراییهـای‌ جاری‌ بر بدهیهای‌ جاری‌، ” خالص‌ داراییهـای‌ جـاری‌“

یا ” سرمایه‌ در گردش“ و به‌ مازاد بدهیهای‌ جاری‌ بر داراییهای‌ جاری‌ ” خالص‌ بدهیهای‌ جاری“ اطلاق‌ می‌شود.

دامنه‌ کاربرد

2 . این‌ استاندارد باید برای‌ ارائـه‌ داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌ در ترازنامه‌ بکار گرفته‌ شود.

دیدگاههای‌ موجود در مورد داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌

3 . از نظر برخی‌، هدف‌ از طبقه‌بندی‌ داراییها و بدهیها به‌ ” جاری“ و ” غیر جاری“ ، ارائـه‌ معیاری‌ تقریبی‌ از نقدینگی‌ واحد تجاری‌، یعنی‌ توانایی‌ آن‌ در انجام‌ فعالیتهای‌ روزمره‌، بدون‌ مواجهه‌ با مشکلات‌ مالی‌ است‌. برخی‌ دیگر، به‌ این‌ طبقه‌ بندی‌ به عنوان‌ ابزاری‌ برای‌ تشخیص‌ آن‌ حصه‌ از منابع‌ و تعهدات‌ واحد تجاری‌ می‌نگرند که‌ گردش‌ مستمر دارد.

4 . اهداف‌ مزبور تاحدی‌ با یکدیگر ناسازگار است‌، زیرا در سنجش‌ نقدینگی‌، ملاک‌ طبقه‌بندی‌ داراییها و بدهیها به‌ جاری‌ یا غیرجاری‌، امکان‌ نقد شدن‌ و یا تسویه‌ آنها در آینده‌ نزدیک‌ است‌، ولی‌ معیار تشخیص‌ داراییها و بدهیها به عنوان‌ ” اقلام‌ در گردش“ عمدتاً معطوف‌ به‌ مصرف‌ یا تسویه‌ آنها در راه‌ ایجاد درآمد طی‌ چرخه‌ عملیاتی‌ معمول‌ واحد تجاری‌ است‌. چرخه‌ عملیاتی‌ یک‌ واحد تجاری‌، معمولاً متوسط‌ فاصله‌ زمانی‌ بین‌ ” تحصیل‌ موادی‌ که‌ وارد فرایند عملیات‌ می‌شود“ و ” تبدیل‌ نهایی‌ آنها به‌ وجه‌ نقد “ است‌.

5 . باتوجه‌ به‌ نظرات‌ متفاوت‌ بالا، معمولاً اقلامی‌ جزء داراییهای‌ جاری‌ منظور می‌شود که‌ انتظار رود ظرف‌ یک‌ سال‌ یا طی‌ چرخه‌ عملیاتی‌ معمول‌ واحد تجاری‌، هر کدام‌ طولانی‌تر است‌، به‌ وجه‌ نقد یا دارایی‌ دیگری‌ که‌ نقد شدن‌ آن‌ قریب‌ به‌ یقین‌ است‌ تبدیل‌ شود و اقلامی‌ در عداد بدهیهای‌ جاری‌ محسوب‌ می‌شود که‌ انتظار رود طی‌ چرخه‌ عملیاتی‌ معمول‌ واحد تجاری‌ یا ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌، هر کدام‌ طولانی‌تر است‌، تسویه‌ گردد. هرگاه‌ چرخه‌ عملیاتی‌ واحد تجاری‌ نا مشخص‌ یا خیلی‌ طولانی‌ باشد، تفکیک‌ داراییها و بدهیها در صورتهای‌ مالی‌ تحت‌ عناوین‌ جاری‌ و غیرجاری‌ به‌ ترتیب‌ یاد شده‌ مناسب‌ نخواهد بود. نحوه‌ عمل‌ بالا یک‌ قاعده‌ کلی‌ است‌ که‌ بیشتر جنبه‌ قراردادی‌ دارد و لذا در مواردی‌ ممکن‌ است‌ انعکاس‌ یا عدم‌ انعکاس‌ اقلامی‌ خاص‌ به عنوان‌ داراییهای‌ جاری‌ یا بدهیهای‌ جاری‌ لزوماً با معیارهای‌ فوق‌ تطبیق‌ نداشته‌ باشد.

محدودیتهای‌ تفکیک‌ اقلام‌ جاری‌ و غیرجاری‌

6 . کلیه‌ واحدهای‌ تجاری‌، به‌ استثنای‌ موارد مذکور در بند 7، باید با رعایت‌ الزامات‌ مندرج‌ در بندهای‌ 11 الی‌ 18، داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌ را به عنوان‌ طبقاتی‌ جداگانه‌ در ترازنامه‌ منعکس‌ کنند.

7 . طبقه‌بندی‌ برخی‌ اقلام‌ دارایی‌ و بدهی‌ به عنوان‌ داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌ در مورد آن‌ دسته‌ از واحدهای‌ تجاری‌ که‌ درارتباط‌ با نحوه‌ طبقه‌بندی‌ و ارائـه‌ داراییها و بدهیها مشمول‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ خاص‌ یا مفاد قوانین‌ آمره‌ مشخص‌ است‌ و نیز آن‌ دسته‌ از واحدهای‌ تجاری‌ که‌ چرخه‌ عملیاتی‌ آنها نامشخص‌ یا خیلی‌ طولانی‌ باشد، الزامی‌ نیست‌. این‌ واحدهای‌ تجاری‌ باید از ارائـه‌ جمعهای‌ فرعی‌ برای‌ داراییها و بدهیها که‌ در ذهن‌ استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ طبقه‌بندی‌ موصوف‌ را تداعی‌ کند، پرهیز کنند.

8 . عموماً عقیده‌ بر این‌ است‌ که‌ آنچه‌ از تفکیک‌ اقلام‌ جاری‌ و غیرجاری‌ حاصل‌ می‌شود، مشخص‌ شدن‌ داراییهای‌ نسبتاً سریع‌التبدیل‌ به‌ وجه‌ نقد واحد تجاری‌ است‌ که‌ در مقابل‌ تعهداتی‌ که‌ سررسید آنها طی‌ چرخه‌ عملیاتی‌ معمول‌ واحد تجاری‌ فرا می‌رسد به عنوان‌ عاملی‌ احتیاطی‌ یا حفاظی‌ عمل‌ می‌کند. با این‌ حال‌ در واحدهای‌ تجاری‌ دارای‌ تداوم‌ فعالیت‌، نقش‌ داراییهای‌ جاری‌ به عنوان‌ حفاظی‌ در قبال‌ تعهدات‌ جاری‌ همواره‌ مصداق‌ ندارد، بلکه‌ در مواردی‌ واحد تجاری‌ باید جهت‌ ادامه‌ عملیات‌ خود برای‌ مثال‌ موجودی‌ کالای‌ فروش‌ رفته‌ را به طور مداوم‌ با موجودی‌ جدید جایگزین‌ کند. همچنین‌ ممکن‌ است‌ داراییهای‌ جاری‌ شامل‌ موجودی‌ کالایی‌ باشد که‌ انتظار نمی‌رود در آینده‌ نزدیک‌ به‌ فروش‌ رسد.

9 . بسیاری‌، مازاد داراییهای‌ جاری‌ بر بدهیهای‌ جاری‌ را نشانه‌ وضعیت‌ مالی‌ مطلوب‌ واحد تجاری‌ و مازاد بدهیهای‌ جاری‌ بر داراییهای‌ جاری‌ را نشانه‌ مشکلات‌ مالی‌ واحد تجاری‌ تلقی‌ می‌کنند. اما، این‌ قبیل‌ نتیجه‌گیریها بدون‌ توجه‌ به‌ ماهیت‌ عملیات‌ واحد تجاری‌ و اجزای‌ تشکیل‌ دهنده‌ داراییها و بدهیهای‌ جاری‌ آن‌ منطقی‌ نیست‌.

10 . بدین‌ترتیب‌ در حالی‌ که‌ عده‌ای‌ عقیده‌ دارند که‌ مشخص‌ کردن‌ داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌ از ابزار مفید تجزیه‌ و تحلیل‌ مالی‌ است‌، برخی‌ دیگر بر این‌ باورند که‌ محدودیتهای‌ تفکیک‌ اقلام‌ به‌ جاری‌ و غیرجاری‌، مفید بودن‌ آن‌ را کاهش‌ می‌دهد و حتی‌ در بسیاری‌ از موارد، گمراه‌کننده‌ می‌سازد. وضع‌ مقررات‌ کلی‌ برای‌ مشخص‌ کردن‌ داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌ در صورتهای‌ مالی‌ ممکن‌ است‌ مانع‌ از توجه‌ بیشتر به‌ این‌ مسائل‌ شود. لذا، الزامات‌ این‌ استاندارد تنها برای‌ هماهنگ‌ کردن‌ رویه‌هایی‌ است‌ که‌ واحدهای‌ تجاری‌ در رابطه‌ با مشخص‌ کردن‌ داراییهای‌ جاری‌ و بدهیهای‌ جاری‌ در صورتهای‌ مالی‌ اتخاذ می‌کنند.

داراییهای‌ جاری‌

11 . یک‌ دارایی‌ زمانی‌ باید به عنوان‌ دارایی‌ جاری‌ طبقه‌بندی‌ شود که‌:

الف‌ . انتظار رود طی‌ چرخه‌ عملیاتی‌ معمول‌ واحد تجاری‌ یا ظرف‌ یکسال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌، هر کدام‌ طولانی‌تر است‌، مصرف‌ یا فروخته‌ شود، یا به‌ وجه‌ نقد یا دارایی‌ دیگری‌ که‌ نقد شدن‌ آن‌ قریب‌ به‌ یقین‌ است‌، تبدیل‌ شود، یا

ب‌ . وجه‌ نقد یا معادل‌ وجه‌ نقدی‌ باشد که‌ استفاده‌ از آن‌ محدود نشده‌ است‌.

سایر داراییها باید به عنوان‌ داراییهای‌ غیرجاری‌ طبقه‌بندی‌ شود.

12 . نمونه‌ اقلامی‌ که‌ به عنوان‌ دارایی‌ جاری‌ طبقه‌بندی‌ می‌شود عبارتست‌ از:

الف ‌. مانده‌ وجوه‌ نقد و مانده‌ حسابهای‌ بانکی‌، به‌استثنای‌ مواردی‌که‌ اعمال‌ محدودیت‌ در مصرف‌ آنها مانع‌ از استفاده‌ این‌ اقلام‌ برای‌ عملیات‌ جاری‌ شود. در مواردی‌ که‌ استفاده‌ از وجوه‌ نقد برای‌ عملیات‌ جاری‌ مشمول‌ محدودیت‌ باشد، تنها در صورتی‌ می‌توان‌ آن‌ را جزء داراییهای‌ جاری‌ منظور کرد که‌ مدت‌ محدودیت‌ حداکثر تا زمان‌ سررسید تعهدی‌ باشد که‌ به عنوان‌ بدهی‌ جاری‌ طبقه‌بندی‌ شده‌ است‌ یا اینکه‌ محدودیت‌ ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ برطرف‌ شود.

ب . حصه‌ای‌ از حسابها و اسناد دریافتنی‌ تجاری‌ و غیرتجاری‌ که‌ انتظار می‌رود ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ به‌ وجه‌ نقد یا دارایی‌ دیگری‌ تبدیل‌ شود که‌ نقد شدن‌ آن‌ قریب‌ به‌ یقین‌ است‌.

ج . موجودی‌ مواد و کالا و کار در جریان‌ پیشرفت‌ پیمانهای‌ بلندمدت‌، صرف‌ نظر از اینکه‌ ممکن‌ است‌ اقلامی‌ از آن‌ احتمالاً ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ یا یک‌ چرخه‌ عملیاتی‌ معمول‌ نقد نشود.

د . سهام‌ شرکتها، اوراق‌ مشارکت‌ و سایر اوراق‌ بهاداری‌ که‌ به‌ قصد نگهداری‌ تحصیل‌ نشده‌ و به‌‌سهولت‌ قابل‌ نقد شدن‌ است‌.

ﻫ . پیش‌پرداختهای‌ خرید داراییهای‌ جاری‌.

و . پیش‌پرداختهای‌ هزینه‌ در مواردی‌ که‌ انتظار می‌رود ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ به طور کامل‌ به‌ مصرف‌ برسد.

بدهیهای‌ جاری‌

13 . یک‌ بدهی‌ زمانی‌ باید به عنوان‌ بدهی‌ جاری‌ طبقه‌بندی‌ شود که‌ انتظار رود طی‌ چرخه‌ عملیاتی‌ معمول‌ واحد تجاری‌ یا ظرف‌ یکسال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌، هر کدام‌ طولانی‌تر است‌، تسویه‌ شود. سایر بدهیها باید به عنوان‌ بدهیهای‌ غیرجاری‌ طبقه‌بندی‌ شود.

14 . بدهیهای‌ عندالمطالبه‌ که‌ انتظار رود ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ مطالبه‌ شود و نیز آن‌ قسمت‌ از بدهیهای‌ بلندمدتی‌ که‌ انتظار رود بر مبنای‌ شرایط‌ قرارداد مربوط‌، ظرف‌ مدت‌

یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ به‌ دین‌ حال‌ تبدیل‌ شود جزء بدهیهای‌ جاری‌ طبقه‌بندی‌ و توضیحات‌ کافی‌ در این‌ مورد در یادداشتهای‌ توضیحی‌ ارائه‌ می‌شود.

15 . آن‌ دسته‌ از بدهیها و نیز حصه‌ای‌ از بدهیهای‌ بلندمدت‌ از قبیل‌ تسهیلات‌ مالی‌ بانکی‌ و غیربانکی‌، بدهیهای‌ تجاری‌، بدهی‌ مالیاتی‌ و پیش‌دریافت‌ از مشتریان‌ که‌ انتظار رود ظرف‌ یکسال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ تسویه‌ گردد، به عنوان‌ بدهی‌ جاری‌ طبقه‌بندی‌ می‌شود. با این‌ حال‌، حصه‌ای‌ از یک‌ بدهی‌ بلندمدت‌ که‌ انتظار رود ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ تسویه‌ شود، مشروط‌ بر اینکه‌ داراییهای‌ موجود در تاریخ‌ ترازنامه‌ که‌ بازپرداخت‌ آن‌ بدهی‌ از محل‌ آنها صورت‌ می‌گیرد، به عنوان‌ دارایی‌ جاری‌ طبقه‌بندی‌ نشده‌ باشد، گاهی‌ اوقات‌ تحت‌ عنوان‌ بدهی‌ بلندمدت‌ طبقه‌بندی‌ می‌شود. در مورد اخیر افشای‌ مبلغ‌ و شرایط‌ مربوط‌ ممکن‌ است‌ ضرورت‌ یابد.

تجدید طبقه‌ بندی‌ داراییها و بدهیها

16 . هرگاه‌ پس‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ ولی‌ قبل‌ از تصویب‌ صورتهای‌ مالی‌ توسط‌ مدیریت‌ واحد تجاری‌، رویدادهایی‌ در جهت‌ تبدیل‌ داراییها و بدهیهای‌ جاری‌ به‌ داراییها و بدهیهای‌ غیرجاری‌ و به‌ عکس‌ رخ‌ دهد، نحوه‌ برخورد حسابداری‌ با آن‌ طبق‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ 5 با عنوان‌ حسابداری‌ رویدادهای‌ بعد از تاریخ‌ ترازنامه‌ خواهد بود.

نحوه‌ ارائه‌ در صورتهای‌ مالی‌

17 . جمع‌ کل‌ داراییهای‌ جاری‌ و جمع‌ کل‌ بدهیهای‌ جاری‌ باید در ترازنامه‌ نشان‌ داده‌ شود.

18 . مبلغ‌ یک‌ دارایی‌ جاری‌ یا بدهی‌ جاری‌ نباید از بدهی‌ جاری‌ یا دارایی‌ جاری‌ دیگر کسر شود، مگر آنکه‌ شرایط‌ تهاتر داراییها و بدهیها مندرج‌ در استاندارد حسابداری‌ شماره‌ 1 با عنوان‌ ” نحوه‌ ارائه‌ صورتهای‌ مالی‌“ برقرار باشد.

تاریخ‌ اجرا

19 . الزامات‌ این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای‌ مالی‌ که‌ دوره‌ مالی‌ آنها از تاریخ‌ 1/1/1380 و بعد از آن‌ شروع‌ می‌شود، لازم‌الاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌

20 . با اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ 1 با عنوان‌ نحوه‌ ارائـه‌ صورتهای‌ مالی‌ نیز رعایت‌ می‌شود.

داراییها خود به پنج گروه اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از:

داراییهای جاری: این داراییها اقلامی هستند که انتظار می رود در طی یک سال یا یک دوره عملیاتی از تاریخ تنظیم ترازنامه هر کدام که طولانی تر است به وجه نقد تبدیل، یا مصرف و یا فروخته شوند. معمولا داراییهای جاری بر حسب سرعت تبدیل شدن به وجه نقد و یا مصرف در ترازنامه منعکس می گردند.

سرمایه گذاریهای بلند مدت: این سرمایه گذاریها، مانند خرید اوراق قرضه و یا سهام موسسات دیگر، از نوع داراییهایی می باشند که مدیران موسسه انتظار ندارند در طی یک دوره مالی به وجه نقد تبدیل گردند.

داراییهای ثابت: این داراییها، اقلامی مشهود با عمری طولانی می باشند که در جریان عملیات موسسه مورد استفاده قرار می گیرند. داراییهای این گروه به مرور زمان و پس از استفاده مکرر فرسوده می گردد به همین دلیل برای هر یک از داراییهای ثابت استهلاک منظور می‌شود.

داراییهای نامشهود: این گروه از داراییها نشان دهنده حقوق قانونی و یا ارتباط خاصی است که وجود فیزیکی نداشته، منافعی را برای صاحب آن در آینده به دنبال دارد. از جمله داراییهای نامشهود می توان به حق اختراع، حق امتیاز تولید، و سرقفلی اشاره کرد.

سایر داراییها: هر گاه موسسه‌ای دارایی داشته باشد که نتواند آن را در یکی از گروههای فوق طبقه بندی نماید از عنوان سایر داراییها استفاده می کند.

 نسبت ها ی مالی را به چهار گروه کلی می توان طبقه بندی کرد :

1)     نسبت های نقدینگی

به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاری را در واریــــز بدهی های کوتاه مدت نشـــــان می دهد. مهمترین این نسبت ها عبارتند از : نسبت  جاری و نسبت آنی

2)     نسبت های فعالیت

این نسبت ها کارایی مدیران را در کاربرد دارایی ها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند.یا به عبارت دیگر می توان درجه کارایی شرکت را از نظر استفاده موثر از منابع تعیین کرد.

هر کسری که در صورت آن مبلغ فروش واحد تجاری یا بهای تمام شده کالای فروش رفته قرار داشته باشد و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه قرار بگیرد را می توان نسبت فعالیت نامید.

مهمترین نسبت های فعالیت عبارتند از دوره وصول مطالبات ، نسبت گردش کالا ، نسبت کالا به سرمایه در گردش  و نسبت گردش سرمایه جاری.

3)     نسبت های سرمایه گذاری

این نسبت ها نشان می دهند که هر گاه واحد تجاری زیان به بار بیاورد و کار به تصفیه بکشد ، تا چه اندازه طلبکاران ووام دهندگان به آن واحد تجاری به مطالبات خود می رسند. همچنین این نسبت ها طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان می دهد.

این نسبت ها خود به دو دسته کوچکتر تقسیم می شوند :

نسبتی که در آن میزان سرمایه گذاری در دارایی ثابت سنجیده می شود

نسبت هایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهی های جاری و بلند مدت با ارزش ویژه تعیین می کنند که در واقع به این دسته نسبت های بدهی یا اهرمی گفته می شود.

4)     نسبت های سود آوری

این نسبت ها مـــیزان موفقیت واحد تجاری را در کسب ســـود نشان می دهند. که مهمترین آن عبــــارتند از :بازده فروش ، بازده دارایی ، بازده سرمایه در گردش و ...

نسبت های نقدینگی

این نسبت ها از مقایسه دارایی های جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری بدست می آیند و بیشتر به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شوند.

نسبت جاری

نسبت جاری از تقسیم مجموع دارایی های جاری بر مجموع بدهی های جاری بدست می آید.

این نسبت نشان می دهد که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری چه میزان دارایی جاری وجود دارد.

اهمیت این نسبت از توجه به تعریف دارایی جاری و بدهی جاری روشن می شود. دارایی جاری آنچه را که در مدتی کوتاه که معمولا کمتر از یک سال است به صورت نقد در اختیار واحد تجاری قرار می گیرد نشان می دهد و بدهی جاری مبالغی را که باید از محل دارایی جاری تامین و در کوتاه مدت پرداخت گردد نشان می دهد.

 در گذشته عدد 2 را برای این نسبت مهم در نظر می گرفتند اما اکنون بدون توجه به ترکیب اقلام مختلف دارایی جاری و در نظر نگرفتن این نسبت در طی چند سال گذشته ، این نسبت را بی معنی می دانند.

به طور کلی می توان گفت هر اندازه نسبت جاری شرکت بزرگتر باشد ، آن شرکت در پرداخت بدهی های جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود یا به عبارت دیگر بستانکاران تامین بیشتری خواهند داشت.

در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت ، توجه داشت. زیرا امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی  و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند.

مروری بر اصطلاحات رایج و متداول در بازار سرمایه

نسبت جاری Current ratio

نسبت جاری Current ratio یکی از نسبت های نقدینگی که توانایی شرکت در بازپرداخت تعهدات کوتاه مدت را اندازه گیری می کند و به صورت زیر محاسبه می شود.

نسبت جاری = دارایی جاری / بدهی جاری

این نسبت به " نسبت نقدینگی " ؛" نسبت دارایی های نقد " و " نسبت نقد " نیز معروف می باشد.

این نسبت بیشتر برای گرفتن ایده در رابطه با توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت از طریق دارایی های کوتاه مدت استفاده می شود. مقدار بالای این نسبت توانایی شرکت را در پرداخت تعهداتش نشان می دهد در حالی که اگر این نسبت زیر یک باشد نشاندهنده این می باشد که شرکت توانایی پرداخت تعهداتش را ندارد اگر شرکت موظف باشد در آن لحظه تمامی آن ها را پرداخت کند که نشاندهنده اینست که شرکت در سلامت مالی مناسبی قرار ندارد البته به این معنا نیست که شرکت در آینده نزدیک ورشکست می شود زیرا روش های مختلفی برای تامین مالی وجود دارد اما در کل یک نشانه خوب نمی باشد.نسبت جاری می تواند یک ایده در باره راندمان چرخه عملیاتی شرکت یا توانایی شرکت در تبدیل محصولاتش به وجه نقد بدهد.

شرکت های که در دریافت حساب های دریافتی مشکل دارند یا دارای گردش موجودی کالای طولانی می باشند با مشکلات نقدینگی مواجه می شوند و چون عملیات تجاری در هر صنعت متفاوت می باشد بهتر است شرکت هایی از یک صنعت را مقایسه کنیم.نسبت جاری شبیه نسبت آنی می باشد با این تفاوت که نسبت آنی شامل موجودی کالا و سفارشات و پیش پرداخت ها نمی باشد که نشاندهنده دارایی های نقد شونده تر می باشد.اجزا نسبت جاری (دارایی جاری و بدهی جاری) می توانند مشتق شده از سرمایه در گردش (تفاوت دارایی های جاری و بدهی های جاری) باشند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد