توسعه موسسات مالی اسلامی و رشد این باور که مفروضات زیربنایی سیستمهای حسابداری مالی غربی با ارزشها و اعتقادات اسلامی سازگار نیست منجر به توسعه تحقیقات حسابداری اسلامی و گزارشگری اسلامی گردیده است.
گزارشهای اسلامی نقش شایانی در زمینه تحقیقات حسابداری بین المللی داشته اند،به طوری که به جای اینکه تفاوتهای نحوه عمل در کشورهای مختلف را تشریح کنند،به توسعه روشهای حسابداری جدید پرداختهاند.در این فرایند پژوهشگران،بر حسابداری اسلامی صورتهای مالی استفاده شده در سطح دنیا،برچسب صورتهای مالی حسابداری غربی زده اند( Baydoun and Willettṣ2000 ). به دنبال این موضوع،پژوهشگران حسابداری اسلامی برای توسعه استانداردهای حسابداری اسلامی فراخوانده شدند ( Rahmanṣ1997 ).دراین راستا سازمان حسابداری و حسابرسی موسسات مالی اسلامی در سال 1991 تشکیل شد ( Pomeranzṣ1997 ).هدف از این مقاله ارزیابی بحث هایی است که مفروضات حسابداری مرسوم را با ارزشهای اسلامی ناسازگار میشمارند.در این مقاله بحث شده که اعتقاد به ناسازگاری ممکن است برداشتی نادرست درباره مفروضات زیربنایی«حسابداری مرسوم»باشد.آنگاه به این موضوع توجه گردیده که مفروضات زیربنایی تئوری هنجاری حسابداری، مبنای خوبی برای استانداردهای حسابداری نیست اما زیرساخت مفیدی برای بهتر شدن اعتماد عمومی را فراهم آورده و سبب کاهش هزینه های معاملاتی در اجتماع می گردد.مقاله سپس نتیجه می گیرد که دو دیدگاه حسابداری،به جای ناسازگار بودن،مکمل یکدیگرند. درادامه،مقاله همچنین توسعه تحقیقات حسابداری اسلامی را با دیگر توسعه های انجام شده در تحقیقات حسابداری بین المللی و برایندها و کاربردهای آیندهء گزارشگری اسلامی در سایه گزارش توسعه انسانی عرب( UNDPṣ2002 )مقایسه نموده است.
مقاله در سه بخش ارائه شده است،بخش اول،مباحث موجود در ادبیات،پیرامون نیاز به سیستم گزارشگری مالی متفاوت را روشن نموده است.بخش دوم،بحث های ارائه شده در بخش اول را مورد بحث قرار میدهد،و بخش سوم بعضی کاربردهای سیستم گزارشگری مالی متفاوت برای جوامع اسلامی را روشن مینماید.
گزارشگری اسلامی در ادبیات بر موضوعات عام و خاص مبتنی است.موضوعات عام برپایه این بحث هاست که مفروضات جهانبینی زیربنای صورت های مالی غربی با جهانبینی اسلامی سازگار نیست. موضوعات خاص نیاز به سیستم گزارشگری مالی دارد که پرداخت زکات را تسهیل نماید.در این بخش ابتدا موضوعات عام و سپس موضوعات خاص را بررسی خواهیم کرد.
محققان براین عقیدهاند که زیربنای اقتصاد اسلامی کاملا متفاوت از زیربنای اقتصاد غربی است؛ Taheriṣ1999ŪRahmanṣ1999 ) ( Baydoun and Willetṣ2000 .چنین استدلال شده است که اولا،سیستم غربی برپایه اصول حاکمیت فردی و حقوق مالکیت خصوصی استوار است،در حالیکه اقتصاد اسلامی برمبنای اصول مالکیت چندگانه است.در جامعه سرمایهداری،مالکیت عمومی تنها وقتی به رسمیت شناخته میشود که ضرورت اجتماعی وجود داشته باشد،در حالیکه قانون اسلام مالکیت فردی،مالکیت دولتی،و مالکیت عمومی را به دنبال این اصل که همه چیز متعلق به خداوند است و اموال در دست انسان امانتی است که باید در قبال آنها پاسخگو باشد،به رسمیت میشناسد( Taheriṣ1999 ).
ثانیا،استدلال شده است ک حسابداری مرسوم برپایه جهانبینی فلسفی،عقلانیت اقتصادی است که شامل مبانی فردگرایی،نفع شخصی،بقای شایسته ترین،و حد اکثرسازی سود است درحالیکه جهانبینی فلسفی اسلامی برمبنای یگانگی خداوند و دربرگیرنده اصول منافع اجتماعی،انصاف(برابری)و سود منطقی است ( Taheriṣ1999ŪBaydoun and Willettṣ2000 ).
بایدون و ویلت( Baydoun and Willettṣ2000 ) بحث کرده اند که فلسفه عقلانیت اقتصادی تاکید بر بالاترین رضایت فردی با حد اکثرسازی سود به عنوان معیار موفقیت عملکرد دارد.درمقابل استدلال شده است که نگرش اسلامی به موضوعات تجارت (کسب و کار) از اعتقادی دینی به یگانگی خداوند ناشی میشود که سبب میگردد شرکت ها در تصمیمگیری و عمل بر منافع اجتماعی متمرکز شوند؛به دنبال سود مشروع باشند نه سود بیشازحد که از استثمار به دست میآید و برابری بین انسانها نیز در نظر گرفته میشود. طاهری( Taheriṣ1999 )همچنین تاکید میکند که در اقتصاد غربی، بازارها«خود تنظیم»هستند.در اقتصاد اسلامی بحث میشود که مردم در معامله و مبادله کالاها و خدمات آزادند و دولت تنها زمانی میتواند مداخله کند که یکطرف در مقابل دیگری مرتکب ظلم شود.ظلم شامل فساد واحتکار(انبار کردن به قصد سودجویی) است ( Taheriṣ1999 ).
بیشتر نیازهای خاص برای گزارشگری اسلامی شامل پرداخت زکات و ممنوعیت ربا و قرار(سفته بازی)است.هم پرداخت زکات و هم ممنوعیت ربا از اهداف اصلی اقتصاد اسلامی است که سبب میشود به جای اینکه ثروت در دست گروهی اندک جمع شود،این امکان ایجاد شود که تاحدممکن در اجتماع به گردش درآید، به طوریکه اختلاف بین فقیر و غنی تاحدطبیعی و قابل اغماض کاهش یابد( Shafiṣ1979 ).برای اینکه افراد خود را از گناه حرص و طمع پاک و تزکیه نمایند،پرداخت زکات در سطح خاصی از ثروت انباشته شده ضرورت مییابد.
محققان حسابداری اسلامی بین زکات و مالیات تمایز قائل شده اند، زیرا زکات نوعی مالیات بر ثروت انباشته یا خالص داراییهاست در حالیکه مالیات نسبت به افزایش ثروت یا درامد دریافت میشود ( Rahmanṣ1999 ).
نکته دوم که از اهمیت زیادی برخوردار است،ممنوعیت ربا یا بهره در اسلام است.تصریح شده است که ربا یا بهره،و سود تضمین شده بدون ریسک مانع سرمایه گذاری و اشتغال است،زیرا تمایل به انباشت ثروت در دست گروهی اندک را تقویت می کند و در نتیجه دلواپسی انسانها برای افراد زیردستشان کم میشود ( Rahmanṣ1999 ).مطلب ذکرشده موجب توسعه موسسات مالی اسلامی برپایه قراردادهای مشارکت در سود و زیان شده است. بعضی از قراردادهای مشارکت در سود و زیان که در موسسات مالی اسلامی گسترش یافته اند شامل مضاربه،مرابحه،مشارکت،و اجاره به شرط تملیک است( Haqiqi and Pomeranzṣ1987 ).
حسابداری غربی و حسابداری اسلامی وجود ندارد اما حسابداری وجود دارد نحوه عمل حسابداری در منطقه های مختلف به واسطه عوامل تاریخی قانونی دینی و فرهنگی تفاوت دارد درست نظیر تقاوت در نوآوری های عملی که در کشورهای مختلف باتوجه به دلایل فرهنگی و تاریخی متفاوت اند
نکته مهم دیگر،ممنوعیت قرار(سفتهبازی)است که ادعا می شود بخش جدایی ناپذیر از قراردادهای بیمه مرسوم است.ووگل و هایز ( Vogel Hayesṣ1998 )سه نوع قرار را مشخص کردند:الف) وقتی که طرفین درباره مقصود و اهداف معامله آگاهی نداشته باشند،ب)زمانیکه مورد معامله فورا وجود نداشته باشد،یا ج)وقتی که مورد معامله خارج از کنترل طرفین باشد.موارد بالا در گسترش قراردادهای بیمه اسلامی که برپایه اصل تکفل(تضمین مشترک) قرار دارد،سهم داشتهاند( Wardeṣ2000 ).
نهایتا،اسلام اجازه نمیدهد که مسلمانان در فعالیتهای غیراخلاقی و مخالف اصول اجتماعی مانند قمار،مشروبات الکلی،یا مناسبات جنسی شهوتانگیز شرکت کنند.
پیشنهادها برای گزارشگری اسلامی دامنهای از پیشنهادهای بلندپروازانه(چارچوب نظری و استانداردهای حسابداری متفاوت ( Taheriṣ1999ṣRahmanṣ1999 )تا ضمیمه کردن به سیستم گزارشگری مالی جاری Baydoun) Willettṣ (2000،و استانداردهای خاص برای بانکهای اسلامی( Al-Khadashṣ2001 ) دربر میگیرد.
پیشنهادهای بلندپروازانه به طور متناوب از مقالات انتقادی تحقیقات حسابداری اثباتی شروع میشد و استدلال میکردند که ما به تعریف مجددی از خود حسابداری نیاز داریم؛ Binttyṣ1999 ) ( Taheriṣ1999 .عدهای دیگر براین عقیدهاند که حسابداری پدیدهای جدید در جامعه اسلامی نیست( Ziadṣ1997 ).پیرو مقالات انتقادی بالا،زید( Ziadṣ1997Ūp.106 )تعریف زیر را از حسابداری از دیدگاه اسلامی مطرح نمود:"حسابداری فرایندی سیستماتیک جهت ثبت معاملات مشروع در دفترها و اندازه گیری از دیدگاه اسلامی سیستم حسابداری چارچوبی کلی و در برگیرنده گروهی از اجزا یا بخش های به هم پیوسته برطبق مجموعهای از قواعد حسابداری براساس الزامات شریعت اسلامی است این سیستم برطبق زنجیرهای از روش ها عمل میکند که در رسیدگی و بحث ارزیابی عملکرد کمک میکند
نتایج مالی برمبنای این معاملات به منظور استفاده در تصمیمگیری است."مشخصه اصلی این تعریف در مقایسه با موارد مرسوم مشروع بودن معاملات است که باید با الزامات شرع اسلام مطابقت داشته باشد( Al-Khadashṣ2001 ).الخدش( Al-Khadashṣ2001ṣp.26 ) در ادامه استدلال میکند که هر موضوع از دیدگاه اسلامی باید شامل محاسبه زکات باشد.باتوجه به موارد ذکرشده او تعریف دیگری از حسابداری بهصورت زیر ارائه کرده است:"حسابداری فرایند شناسایی،اندازهگیری و انتقال فعالیتهای مالی مشروع و مفید در تصمیمگیری،محاسبه زکات نظیر محاسبه سود عملیات سرمایهگذاری اسلامی برمبنای قواعد آن،میباشد."
بعضی از محققان معتقد بودند که تعریف سیستم حسابداری از دیدگاه اسلامی ضروری است( Shahataṣ1982 ).شاهتا ( Shahataṣ1982 )استدلال میکند،ازآنجاکه سیستم حسابداری یک زیرسیستم مالی است،اهداف آن باید با سیستم مالی اسلامی سازگار باشد.او تعریف زیر را از دیدگاه اسلامی برای سیستم حسابداری پیشنهاد میکند:"سیستم حسابداری چارچوبی کلی و دربرگیرنده گروهی از اجزا یا بخشهای به هم پیوسته،برطبق مجموعه ای از قواعد حسابداری براساس الزامات شریعت اسلامی است.این سیستم برطبق زنجیرهای از روشها عمل میکند که در رسیدگی و بحث ارزیابی عملکرد کمک میکند ( Al-Khadashṣ2001Ūp.49 )."
بدنبال تعریف ارائه شده از حسابداری محققان شروع به جستجو جهت بسط اهداف حسابداری اسلامی کردند.گمبلینگ و کریم ( Gambling and Karimṣ1991 )،بایدون و ویلت ( Baydoun and Willettṣ1994 )،و عدنان و گافیکین ( Adnan Gaffikinṣ1997 )تایید کردند که زکات یکی از اهداف اصلی حسابداری است.آنها معتقدند که تعیین الزاماتی برای محاسبه و پرداخت زکات به عنوان هدف اصلی،سبب ممانعت از عمل ناخواسته فریبکاری(تقلب)در هر شکل می شود،زیرا هیچ چیز از خداوند مخفی نمیماند( Adnan Gaffikinṣ1997 ).غیر از موضوع مشترکی که زکات باید بخشی از هدف حسابداری باشد، در دیدگاهها تفاوتهایی وجود دارد.بایدون و ویلت ( Baydoun and Willettṣ2000 )،احساس کردند که صورتهای مالی باید بر سرمایهگذاران و اعتباردهنگان تمرکز کنند،درحالیکه طاهری( Taheriṣ1999 )معتقد است که حسابداری باید بر حکومت و ارائه اطلاعات مالی برای دولت و جامعه تمرکز نمایند.
تمرکز بر زکات،محققان حسابداری را ملزم به آزمون مجدد مفاهیم و اصول حسابداری مرسوم کرده است.نکته اول اینکه ارزیابی داراییها برای پرداخت زکات باشد.به دنبال اصل ذکر شده در بالا کلارک و همکاران( Clarke et alṣ1996 )بحث کردند که ارزیابی زکات هم جهت با مفهوم ارزشهای جاری به جای حسابداری بهای تمام شده تاریخی است.همچنین گمبلینگ و کریم ( Gambling and Karimṣ1991 )،از انتقال رویکرد درامد-هزینه به رویکرد دارایی-بدهی حمایت کردند.
همچنین برخی براین عقیدهاند که مفاهیم تداوم فعالیت و محافظه کاری ممکن است ناسازگار باشند.آنها اینگونه استدلال
میکنند که اصل تداوم فعالیت که فرض میکند واحد تجاری دارای عمر نامحدود است برای قرارداد مضاربه مناسب نیست،زیرا قرارداد ممکن است در هر زمانی لغو شود( Rahmanṣ1999 ).روح زکات مسلمانان را تشویق به بخشندگی از ثروت خود میکند و مسلمانان باید دقت کنند که داراییهای خود را کمتر از واقع یا بدهیهای خود را بیستر از واقع نشان ندهند که البته این موضوع با مفهوم محافظهکاری ناسازگار است.
بایدون و ویلت( Baydoun and Willettṣ2000 )معتقدند که عقلانیت اقتصادی و اصول حاصل از آن به افشای فعالیتهایی رهنمون میشود که ممکن است بهترین تشریح برپایه معیار «پاسخگویی فردی»باشد و برای دستیابی به چنین پاسخگویی، افشای محدودی از اطلاعات مالی لازم است( p.88 ).درمقابل آنها به این نکته اشاره دارند که در اسلام تمرکز بر شکلی از«پاسخگویی اجتماعی»و افشای کامل اطلاعات حسابداری قرار دارد؛درنتیجه، در راستای رسیدن به هدف پاسخگویی اجتماعی آنچه لازم است باید افشا شود.
در این بخش ابتدا به«تصور غلط»مربوط به مفروضات زیربنایی «حسابداری مرسوم»میپردازیم.نخست باید متذکر شویم که مفروضاتی که ادعا میشود زیربنای تئوری حسابداری مرسوم هستند در واقع مفروضات زیربنایی تئوری حسابداری اثباتی هستند نه مفروضات زیربنایی حسابداری مرسوم.تئوری حسابداری اثباتی یکی از انواع تئوریهای گوناگون حسابداری است(بیانیه تئوری حسابداری و پذیرش تئوری( SATTA )( AAAṣ1997 )،و ولایتهام و رحمان( Veayutham Rahmanṣ1992 )شرح مختصری از تئوریهای مختلف حسابداری را ارائه کردند).بیانیه یاد شده نتیجه گرفت که در ادبیات حسابداری مالی یک تئوری وجود ندارد و امکان توسعه یک تئوری حسابداری موجود نیست.به همین دلیل،انجمن حسابداری امریکا( AAA )از کوشش خود برای ایجاد یک تئوری حسابداری که از سال 1966 شروع شده بود صرفنظر کرد.توسعه چارچوب نظری به وسیله حرفه حسابداری یک تئوری حسابداری را ارائه نمیکند،اما ایجاد تئوریهای جدید مبنایی برای گزارشگری مالی برای مقاصد عمومی را فراهم میکند.
دوم،امکان اینکه مفروضات زیربنایی تئوری حسابداری اثباتی را با مفروضات زیربنایی تئوری حسابداری هنجاری که حسابداری اسلامی نمونهای از آن است مقایسه کنیم،وجود ندارد،زیرا این دو کارکردهای متفاوتی دارند.هدف تئوریهای حسابداری هنجاری تجویز یا دستور دادن است در حالیکه هدف تئوریهای حسابداری اثباتی توصیف یا پیشبینی است( Watts and Zimmermanṣ1986 ). ایشان در کتابشان به نام«تئوری حسابداری اثباتی»مشخصا مینویسند که هدف تئوری حسابداری اثباتی دستور دادن نیست، بلکه توصیف و پیشبینی است.درادامه باید گفت کارکرد تئوری حسابداری اثباتی مفروضات زیربنایی تئوری نظیر نفع شخصی و رفتار فردگرایانه در فعالیتهای خاص را دستور نمیدهد،بلکه بیشتر (به تصویرصفحه مراجعه شود) نقش حسابداری را در موقعیتهایی که نفع شخصی و رفتار فردگرایانه وجود دارد مشخص میکند.نکته مهم دیگر این است که تئوری حسابداری اثباتی بهدنبال شکست تئوریهای هنجاری ارزش منصفانه برای جایگزینی حسابداری بهای تمامشده تاریخی بهوجود آمد( Edwards Bellṣ1961ŪChambersṣ1966 ).
تئوری نمایندگی جزئی جدایی ناپذیر از تئوری حسابداری اثباتی است که به چشم انداز باثبات حسابداری بهای تمام شده تاریخی کمک کرده است.مفروضات منافع شخصی تئوری حسابداری اثباتی نقش قانونمندی حسابداری در جامعه را برجسته میسازد و پایه ای برای توسعه قواعد در حسابداری برای جلوگیری از سوء استفاده مالی و استثمار اجتماعی را فراهم میکند.علاوه براین، از آنجایی که آنها برپایه اهداف مختلف بنانهاده شدهاند باید به عنوان مکمل دیده شوند نه سازگار.ما به جای این عبارت که«چه باید باشد»،عبارت«چه هست»را قرار میدهیم.
به علاوه،حد اکثر کردن سود،انگیزه نوآوری و رشد بهره وری نیروی انسانی را فراهم میکند.وقتیکه اولین گزارش توسعه انسانی عرب( UNDPṣ2002 )بیان کرد که عامل بهره وری در کشورهای عربی،"در طول سالهای 1960 تا 1990 بهطور متوسط سالانه 2/0 درصد کاهش داشته است"،در حالیکه در دیگر کشورهای جهان بهسرعت افزایش یافته است،اهمیت بهره وری روشن شد.همان گزارش ذکر میکند که در طول 20 سال گذشته رشد درامد سرانه در جهان،بهجز کشورهای واقع در جنوب صحرای آفریقا،کمترین مقدار بوده است. محققان حسابداری اسلامی سود منطقی را به جای حد اکثر سود مورد بحث قرار دادهاند،اما هرگز سود منطقی را تعریف نکردهاند. در بسیاری از کشورها وقتی که حد اکثر بازده سرمایه گذاری برای انحصارهای طبیعی تعیین می شود درمی یابیم که شرکت ها فاقد انگیزه نوآوری هستند.و سودهای اضافی به وسیله مدیران به شکل «خودنمایی»مصرف میشود.راهحل این نیست که اصل حد اکثر سود را کنار بگذاریم بلکه باید مکانیزمهای توزیع مجدد سود(مثل زکات)و تشویق رقابت بیشتر در بازار را جایگزین کنیم که سودهای طبیعی را به جای سودهای غیرطبیعی تضمین کنن.
سوم،اگر در گزارشگری مالی با مقاصد عمومی فرصتی وجود دارد،تخصیص بهینه منابع کمیاب به منظور بهبود رفاه اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار است( Chowdhuryṣ1999 ).تعجب آور است که وظیفه تخصیص منابع به وسیله حسابداری بندرت در ادبیات حسابداری اسلامی ذکرشده است.به نظر میرسد،همه موافقند که تخصیص کارای منابع به وسیله حسابداری بندرت در ادبیات حسابداری اسلامی ذکر شده است.بهنظر میرسد،همه موافقند که تخصیص کارای منابع به همان اندازه که در اقتصادهای دیگر مهم است در اقتصاد اسلامی نیز از اهمیت برخوردار است، زیرا نه تنها در توزیع بهتر ثروت سهیم است،بلکه در ایجاد ثروت نیز از اهمیت برخوردار است.درحالیکه اهمیت توزیع ثروت ازطریق زکات به طور مکرر در ادبیات حسابداری اسلامی ذکر شده است، ایجاد ثروت بندرت مورد توجه قرار گرفته است.حسابداری در فرایند تخصیص،هم بواسطه فراهم آوردن اطلاعات(برای تصمیمگیری)و هم در نقش پاسخگویی که در چارچوبهای نظری توسعه یافته به وسیله هیئت استانداردهای حسابداری مالی و هیئت استانداردهای حسابداری بین المللی تایید شده،کمک میکند.
چهارم،سئوال این نیست که آیا حسابداری باید اطلاعات مورد نیاز برای پرداخت زکات را ارائه کند،بلکه سئوال این است که آیا اطلاعات باید به وسیله سیستم حسابداری فردی یا سازمانی فراهم شود یا باید گزارشهای مالی با اهداف عمومی به گونهای تغییر یابند که این نقش را ایفا کنند.بایدون و ویلت، Baydoun and Willett ) (2000 به روشنی تغییراتی را در گزارشهای مالی جهت ارائه اطلاعات برای پرداخت زکات پیشنهاد کردند،درحالیکه دیگران با این مسئله مبهم برخورد کردهاند.بهنظر میرسد پرداخت زکات شبیه مالیات در متون غربی است.سیستمهای حسابداری مرسوم نهتنها مبنایی را برای تهیه گزارشهای مالی با مقاصد عمومی ارائه میکنند بلکه مبنایی برای تهیه گزارشهای حسابداری مدیریت، اظهارنامه مالیاتی،فراهم نمودن امکان پاسخگویی برای داراییها و اگر منافع شخصی به عنوان یکی از مفروضات تئوری حسابداری اسلامی مورد توجه قرار نگیرد آنگاه دیگر ضرورتی برای تدوین استانداردهای حسابداری وجود ندارد
معاملات نیز ارائه مینمایند.اگر محققان حسابداری یک ورقه پرفورما مشابه اظهارنامه مالیاتی،جهت کمک به مسلمانان در محاسبه زکات تهیه کنند،داده های لازم را میتوان از ثبتهای حسابداری معمول استخراج کرد.بنابراین،بهنظر میرسد سیستم حسابداری مرسوم باید قادر به ارائه داده های لازم برای محاسبه زکات باشد. اضافه کردن الزام دیگری که گزارشهای مالی با مقاصد عمومی اطلاعات موردنیاز برای محاسبه زکات را فراهم نمایند،ممکن است سودمندی گزارشهای مالی برای تخصیص منابع را نیز حل نماید. این امر براین دلالت ندارد که گزارشگری مالی با مقاصد عمومی کامل هستند وبهبود بیشتری پیدا نمیکنند.
پنجم،بایدون و ویلت( Baydoun and Willettṣ2000 )همچنین بحث کردند که شیوه های افشای سنتی برپایه مفهوم«پاسخگویی شخصی»منجر به محدود شدن افشا میگردد،در حالیکه شیوه های افشا برپایه الزامات اسلامی منجربه افشای کامل اطلاعات مالی میشود.مشاهدات بایدون و ویلت، Baydoun and Willett ) (2000 از حسابداری مرسوم درمقابل همه اظهارنظرهای حرفه است که افشای کامل را ضروری میسازد.
ششم،سئوال باید در مورد این باشد که آیا ضرورت دارد تعریف حسابداری را از دیدگاه اسلامی تغییر دهیم.همانطور که قبلا نشان داده شد مشخصه اصلی یک تعریف براساس دیدگاه اسلامی باید شامل معیار معاملات مشروع باشد.بهاعتقاد محقق،ملاک مشروع بودن در تعریف اخیر حسابداری آشکار است.صورتهای مالی تهیه شده در بسیاری از اقتصادها شامل معاملات مربوطبه امور خلاف مثل قمار نمیشود،زیرا غیرقانونی و غیرشرعی است و به همیندلیل به نظر میرسد که فعالیتهای غیرشرعی در کشورهای اسلامی به دلیل غیرقانونی بودن در صورتهای مالی وارد نشدهاند.
مطلب بالا نیاز به تغییر در سیستم حسابداری مرسوم را بالا میبرد تا با اختلافهای موجود در شیوههای مالی اسلامی همساز شود. ترتیبات مختلف تقسیم سود و زیان به وسیله موسسات مالی اسلامی توسعه یافته است که شامل مضاربه،مرابحه،مشارکت و اجاره احتمالا نیازمند ارزیابی مجدد شیوه های بانکداری مرسوم باتوجه به سنجش درامد و ارزشگذاری دارایی است.بااینحال،این ترتیبات،به یک سیستم گزراشگری مالی جدید نیاز ندارد،زیرا استانداردگذاران نیازهای مختلف صنایع گوناگون را شناسایی کرده و بعضیاوقات استانداردهایی را برای صنایع گوناگون تدوین کردهاند که موسسات مالی اسلامی نیز از آن جملهاند.
در پایان،باید نقش استانداردهای حسابداری را ارزیابی کرد. استانداردهای حسابداری شکلی از قانون هستند.قانون«محدودیت ارادی انتخاب یک موضوع فعالیت به وسیله یک شخصیت حقیقی یا حقوقی است»( Mitnickṣ1980 ).میتنیک( Mitnick )در ادامه اشاره میکند برپایه بیشتر ابزارهای قانونی،تا اندازهای عقلایی است که در مواردی که بازار در تدارک یک محصول یا خدمت خاص با شکست مواجه میشود،قانون در جهت«منافع عموم»اقدام کند. در مورد حسابداری،موقعیکه نیروهای بازار به تنهایی قادر به پیش بردن میزان درست تولید اطلاعات نیستند و اساسا سبب ایجاد تضاد منافع به واسطه منافع شخصی میشوند،استانداردهای حسابداری توسعه مییابد( Scottṣ1997 ).در ادامه مباحث بالا،اگر منافع شخصی بهعنوان یکی از مفروضات تئوری حسابداری اسلامی مورد توجه قرار نگیرد،آنگاه دیگر ضرورتی برای تدوین استانداردهای حسابداری وجود ندارد.
گزارش های اخیر تصویر روشنی از توسعه اقتصادی در کشورهای اسلامی را ارائه نمیکند(بهویژه کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا).داسگوپتا( Dasguptaṣ2002 )باانجام بررسی هایی دریافت که اصلاحات انجامشده در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا به اندازه دیگر نقاط دنیا سبب رشد اقتصادی نشده است.اولین گزارش توسعه انسانی عرب(2002)اشاره دارد که در طول 20 سال گذشته، کشورهای عربی،بهجز کشورهای جنوب صحرای افریقا،در دنیا کمترین رشد درامد سرانه را داشتهاند.
گزارش اخیر بانک جهانی( World Bank Reportṣ2003 )در مورد اشتغال در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا نیازمند 100 میلیون شغل برای رشد نیروی کار میباشند.گزارش دیگر بانک جهانی ( World Bank Reportṣ2003 )بیان میکند که در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا نوعا اداره کشور در مقایسه با بقیه دنیا ضعیف تر است و بهبود اداره کشور میتواند منجربه یک درصد افزایش در رشد اقتصادی این کشورها شود.
ادبیات حسابداری بین المللی نشان میدهد که حسابداری نقش برجسته ای در توسعه اقتصادی بازی میکند.اولا،حسابداری نقش عمدهای در بهبود اداره شرکت ایفا میکند که به سهم خود سبب ایجاد رشد در سرمایه گذاری داخلی و خارجی میشود.پژوهشگران حسابداری اسلامی استدلال کرده اند که از دیدگاه اسلامی افشای کامل ضروری است،و بنابراین به نظر میرسد که یک فرصت زمانی برای پژوهشگران حسابداری اسلامی جهت حرکت از تحقیقات هنجاری به تحقیقات تجربی به منظور مطالعه مسائل افشا و شفافسازس در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا و به کارگیری آن برای پاسخگویی پدید آمده است.
ثانیا،نویسندگان مختلفی استدلال کردهاند که سرمایه اجتماعی یا اخلاقیات در توسعه اقتصادی اهمیت دارد؛ Fukuyamaṣ1995 ) ( Donaldsonṣ2003 .ادبیات اقتصادی هزینه معاملات را علت اصلی ناکارایی در اقتصاد میداند.فوکویاما( Fukuyamaṣ1995 ) به این نکته اشاره میکند که سرمایه اجتماعی(اخلاقیات)هزینههای معاملاتی مرتبطبا مکانیزمهای هماهنگی رسمی مانند قراردادها، سلسلهمراتب،قوانین بوروکراسی و موارد مشابه را کاهش میدهد. فوکویاما( Fukuyamaṣ1995 )معتقد است که دستیابی به عمل هماهنگشده میان یک گروه از مردم که دارای سرمایه اجتماعی نیستند،ممکن است به شکل هزینههای نظارت بر معاملات اضافی، چانهزنی،طرح دعاوی حقوقی،و اجرای توافقهای رسمی نمود یابد. فوکویاما( Fukuyamaṣ1995 )سرمایه اجتماعی را بهعنوان یک هنجار غیررسمی که همکاری بین دو یا چندنفر را ارتقا میبخشد تعریف میکند.او به این نکته اشاره میکند که هنجارهایی که سرمایه اجتماعی را تشکیل میدهند،ممکن است دامنهای از یک هنجار مبادله(تقابل)بین دو دوست تا همه راههای رسیدن به ترکیبی مناسب و مشتق از دکترینهایی همانند آیین مسیحیت و تعالیم کنفسیوس را دربر میگیرد.به همینترتیب،نویسنده معتقد است که یک راه مفید برای پژوهشگر حسابداری اسلامی شناسایی نقش هنجارهای اسلامی در توسعه سرمایه اجتماعی بین کشورهای اسلامی و در نتیجه،کاهش هزینههای معاملاتی و افزایش کارایی در اقتصاد است.
و سرانجام،پژوهشگران حسابداری اسلامی از مطالعه تاثیر اسلام و فرهنگ اسلامی برنحوه عمل حسابداری مالی و حسابداری مدیریت که در جوامع اسلامی به کار میرود و هنجاری در پژوهش حسابداری بین المللی است،غفلت کردهاند، Nobesṣ1984ŪGray ) ( 1988ŪVelayulham and Peperaṣ1996 .این تحقیق بیشتر به جای تلاش واقعی در نحوه عمل حسابداری ناشی از فرهنگ اسلامی را روشن خواهد ساخت.تحقیقات تاریخی در مورد نحوه عمل حسابداری در کشورهای اسلامی،نظیر تحقیق زید( Ziadṣ2000 ) و عزامل( Ezzamelṣ2002 )نیز دیدگاه ارزشمندی در مورد نقش حسابداری در جوامع مسلمان اولیه و درسهای آن برای جوامع جدید را فراهم میکند.
پژوهشگران حسابداری اسلامی مدعیاند که مفروضات زیربنایی سیستمهای حسابداری سنتی برپایه فلسفه غرب با اعتقادات و ارزشهای اسلامی سازگار نیست.در این مقاله بحث شد که اعتقاد به ناسازگاری را میتوان در تصورات غلط درباره مفروضات زیربنای حسابداری مرسوم جستجو کرد.سپس اشاره شد که مفروضات زیربنایی یک تئوری هنجاری حسابداری مبنای خوبی برای استانداردهای حسابداری نیست.همچنین اشاره شد که ارزشها و اعتقادات اسلامی میتوانند نقش مهمی در توسعه سرمایه اجتماعی (اخلاقیات)در جوامع اسلامی بازی کنند و بنابراین سهمی در کاهش هزینههای معاملاتی در جامعه داشته باشند و در نتیجه باعث بالا رفتن کارایی سیستم اقتصادی بشوند.
هودبوی( Hoodbhoyṣ1991 )با بیان جملهای از محمد عبد السلام (برنده جایزه نوبل)اظهار میدارد:
"فقط یک علم جهانی وجود دارد.مسائل و موضوعات،بین المللی هستند و چیزی به نام علم اسلامی وجود ندارد،همانطور که علم هندو،علم یهودی و مانند آنها وجود ندارند."به همین ترتیب، میتوان گفت که حسابداری غربی و حسابداری اسلامی وجود ندارد اما حسابداری غربی و حسابداری اسلامی وجود ندارد اما حسابداری وجود دارد.نحوه عمل حسابداری در مناطق مختلف به واسطه عوامل تاریخی،قانونی،دینی و فرهنگی تفاوت دارد،درست نظیر تفاوت در نوآوریهای علمی که در کشورهای مختلف باتوجه به دلایل فرهنگی و تاریخی متفاوتاند.
توسعه حسابداری را نمیتوان به یک منطقه یا فرهنگ مشخص نسبت داد،بلکه فرایندی جمعشونده است که به وسیله فرهنگهای مختلف در دورههای مختلف تاریخ تاثیر پذیرفته است،همانطور که جوامع اسلامی در طول تاریخ،در آنچه که بهطور مکرر بهعنوان ابداعات علمی غربی امروز نامیده میشود،سهم عمدهای داشتهاند؛«چرخههای کنترل کیفیت»و«مدیریت موجودی بموقع» به وسیله ژاپنیها ابداع شدهاند اما امروزه بخشی از حسابداری شمرده میشوند نه«حسابداری ژاپنی».به همینترتیب،شک نیست که پژوهشگران والا مقام حسابداری اسلامی مانند راشد عبد الخلیق، ویراستار سابق مجله بررسیهای حسابداری با سهم قابل ملاحظهای که در توسعه پژوهشهای حسابداری اثباتی داشتهاند فکر کنند که در توسعه«حسابداری غربی»به جای حسابداران که همه از آن سود میبرند،سهیم بودهاند.
گزارش توسعه انسانی عرب( UNDPṣ2002 )بیان میکند که شکاف دانش بین کشورهای عرب و بقیه دنیا بیشتر شده است.این موضوع را میتوان با این حقیقت توضیح داد که بههماناندازه که در هزار سال گذشته کتاب به زبان عربی ترجمه شده است،در کشور اسپانیا هر سال کتاب ترجمه میشود.تقسیم حسابداری به حسابداری اسلامی و حسابداری غربی ممکن است موقعیت بدتری به وجود آورد.
IIUM Accounting Conference IIṣ2004
ترجمه:دکتر امید پورحیدری